مگر می شود یک امام زمانی سیاست مدار نباشد؟! مگر بخشی از دینمان هست که با ما کاری ندارد؟! دین باید پاسخ گوی نیازهای ما در تمام ابعاد زندگی باشد وگرنه چنین دینی کامل نیست! پس آیا می توان سیاست را از دیگر ابعاد استثنا کرد؟! اگر بپذیریم که دین از سیاست صحبت نکرده، پس از دیدگاه دین باید همه ی انواع سیاست ها درست باشد و می توان زیر پرچم آن ها زندگی دینی و معنوی کرد! به نظر شما چنین حرفی منطقی است؟
اگر دین و امام و پیغمبر، تکلیف ما را در زمینه ی سیاست روشن نکرده باشند، پس ما مجاز هستیم در یک بخش زندگی همراه با شیطان برویم! اگر راه امام نباشد، بدیهی است که راه شیطان باز می شود.
ما باید بفهمیم که امروز در سایه ی چه حکومتی باید زندگی کنیم؟ باید بدانیم اگر امام غایب است، برای ما کدام حکومت را امضا می کند و ولایت خود را به کف لیاقت چه کسی و به چه کیفیت می سپارد؟
"من کان من الفقها صائنا لِنفسه حافِظاً لِدینه مخالفاً علی هواءُ مُطیعاً لِأمرِ مَولاهُ فَلِلعوام أن یُقلِّدُوهُ..." (بحار الانوار/ج2/ص88/از امام حسن عسگری(ع)) کسی از فقها و دانشمندان که نگاه دارنده ی شخص خود و حفظ کننده ی دین و آئین خویش و مخالفت و ناسازگار هوا و خواهش نفس و مطیع و فرمانبر امر مولای خود بوده، بر عوام و توده ی مردم است که از او تقلید و پیروی نمایند.
"... و أما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها إلی رواه حدیثنا فَإنَّهم حُجَتی علیکم و أنا حجة الله علیهم"(بحار الانوار/ج53/ص181/ از توقیعات حضرت حجت (عج)) حوادثی که برای شما پیش می آید، (برای دانستن حکم آن ها) رجوع کنید براویان حدیث ما؛ زیرا آن ها حجت من بر شما هستند، و من حجت خدا بر آن ها می باشم.