اگر سرّ و فلسفه ی غیبت صغری و کبری را بررسی می کردیم، درمی یافتیم که امام مهربانی که در غیبت صغری ما را رها نکرد، چطور ممکن است در غیبت کبری امر مردم را به خودشان واگذارد و کسانی را که به یمن وجود او زنده اند و روزی می خورند، رها کند؟! این جاست که اگر می دانستیم در زمان غیبت کبری، زعیم، سرپرست، ولی و متصرف حکومتی، قانونی، اجتماعی و تکوینی ما همچنان وجود پر برکت حضرت حجت (عج) است، دیگر در فرامین این مدیر و مدبر چون و چرا نمی کردیم امروز در پذیرش نیابت عامه ی امام، که ولایت فقیه است، این قدر دچار مشکل نمی شدیم. می فهمیدیم چنین نیست که مولایمان دردوران غیبت بخش مهم دین و یعنی "سیاست" را به حال خود گذاشته و دین را از سیاست جدا کرده باشد؛ آن هم در حالی که خداوند در قرآن فرموده است: "لارطبٍ و لایابسٍ إلا فی کتاب مبین.."(انعام/59) و " کل شیء أحصَیناهُ فی امامٍ مُبین"(یس/12)؛ یعنی هر چیز وهر بعدی از زندگی به وسیله ی کتاب و امام مبین مطرح شده است.